Ya-Sin( يس)
Original,King Fahad Quran Complex(
الأصلي,مجمع الملك فهد القرآن)
show/hide
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ يس(1)
يا، سين.(1)
وَالقُرءانِ الحَكيمِ(2)
سوگند به قرآن حكمتآميز،(2)
إِنَّكَ لَمِنَ المُرسَلينَ(3)
كه تو از پيامبران هستى،(3)
عَلىٰ صِرٰطٍ مُستَقيمٍ(4)
بر راهى راست.(4)
تَنزيلَ العَزيزِ الرَّحيمِ(5)
قرآن از جانب آن پيروزمند مهربان، نازل شده(5)
لِتُنذِرَ قَومًا ما أُنذِرَ ءاباؤُهُم فَهُم غٰفِلونَ(6)
تا مردمى را بيم دهى كه پدرانشان بيم داده نشدند و در بى خبرى بودند.(6)
لَقَد حَقَّ القَولُ عَلىٰ أَكثَرِهِم فَهُم لا يُؤمِنونَ(7)
وعده خدا در باره بيشترشان تحقق يافته و ايمان نمىآورند.(7)
إِنّا جَعَلنا فى أَعنٰقِهِم أَغلٰلًا فَهِىَ إِلَى الأَذقانِ فَهُم مُقمَحونَ(8)
و ما بر گردنهايشان تا زنخها غُلها نهاديم، چنان كه سرهايشان به بالاست و پايينآوردن نتوانند.(8)
وَجَعَلنا مِن بَينِ أَيديهِم سَدًّا وَمِن خَلفِهِم سَدًّا فَأَغشَينٰهُم فَهُم لا يُبصِرونَ(9)
در برابرشان ديوارى كشيديم و در پشت سرشان ديوارى. و بر چشمانشان نيز پردهاى افكنديم تا نتوانند ديد.(9)
وَسَواءٌ عَلَيهِم ءَأَنذَرتَهُم أَم لَم تُنذِرهُم لا يُؤمِنونَ(10)
تفاوتشان نكند، چه آنها را بترسانى و چه نترسانى، ايمان نمىآورند.(10)
إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِىَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ(11)
تنها، تو كسى را بيم مىدهى كه از قرآن پيروى كند و از خداى رحمان در نهان بترسد. چنين كس را به آمرزش و مزد كرامند مژده بده.(11)
إِنّا نَحنُ نُحىِ المَوتىٰ وَنَكتُبُ ما قَدَّموا وَءاثٰرَهُم ۚ وَكُلَّ شَيءٍ أَحصَينٰهُ فى إِمامٍ مُبينٍ(12)
ما مُردگان را زنده مىكنيم. و هر كارى را كه پيش از اين كردهاند و هر اثرى را كه پديد آوردهاند، مىنويسيم و هر چيزى را در كتاب مبين شمار كردهايم.(12)
وَاضرِب لَهُم مَثَلًا أَصحٰبَ القَريَةِ إِذ جاءَهَا المُرسَلونَ(13)
داستان مردم آن قريه را برايشان بياور، آنگاه كه رسولان بدان جا آمدند.(13)
إِذ أَرسَلنا إِلَيهِمُ اثنَينِ فَكَذَّبوهُما فَعَزَّزنا بِثالِثٍ فَقالوا إِنّا إِلَيكُم مُرسَلونَ(14)
نخست دو تن را به نزدشان فرستاديم و تكذيبشان كردند؛ پس با سومى نيروشان داديم و گفتند: ما به سوى شما فرستاده شدهايم.(14)
قالوا ما أَنتُم إِلّا بَشَرٌ مِثلُنا وَما أَنزَلَ الرَّحمٰنُ مِن شَيءٍ إِن أَنتُم إِلّا تَكذِبونَ(15)
گفتند: شما انسانهايى همانند ما هستيد و خداى رحمان هيچ چيز نفرستاده است و شما جز دروغ نمىگوييد.(15)
قالوا رَبُّنا يَعلَمُ إِنّا إِلَيكُم لَمُرسَلونَ(16)
گفتند: پروردگار ما مىداند كه ما به سوى شما فرستاده شدهايم.(16)
وَما عَلَينا إِلَّا البَلٰغُ المُبينُ(17)
و بر عهده ما جز پيامرسانيدن آشكارا هيچ نيست.(17)
قالوا إِنّا تَطَيَّرنا بِكُم ۖ لَئِن لَم تَنتَهوا لَنَرجُمَنَّكُم وَلَيَمَسَّنَّكُم مِنّا عَذابٌ أَليمٌ(18)
گفتند: ما شما را به فال بد گرفتهايم. اگر بس نكنيد سنگسارتان خواهيم كرد و شما را از ما شكنجهاى سخت خواهد رسيد.(18)
قالوا طٰئِرُكُم مَعَكُم ۚ أَئِن ذُكِّرتُم ۚ بَل أَنتُم قَومٌ مُسرِفونَ(19)
گفتند: شومى شما، با خود شماست. آيا اگر اندرزتان دهند چنين مىگوييد؟ نه، مردمى گزافكار هستيد.(19)
وَجاءَ مِن أَقصَا المَدينَةِ رَجُلٌ يَسعىٰ قالَ يٰقَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلينَ(20)
مردى از دوردست شهر دواندوان آمد و گفت: اى قوم من، از اين رسولان پيروى كنيد.(20)
اتَّبِعوا مَن لا يَسـَٔلُكُم أَجرًا وَهُم مُهتَدونَ(21)
از كسانى كه از شما هيچ مزدى نمىطلبند، و خود مردمى هدايتيافتهاند، پيروى كنيد.(21)
وَما لِىَ لا أَعبُدُ الَّذى فَطَرَنى وَإِلَيهِ تُرجَعونَ(22)
چرا خدايى را كه مرا آفريده و به نزد او بازگردانده مىشويد، نپرستم؟(22)
ءَأَتَّخِذُ مِن دونِهِ ءالِهَةً إِن يُرِدنِ الرَّحمٰنُ بِضُرٍّ لا تُغنِ عَنّى شَفٰعَتُهُم شَيـًٔا وَلا يُنقِذونِ(23)
آيا سواى او خدايانى را اختيار كنم، كه اگر خداى رحمان بخواهد به من زيانى برساند، شفاعتشان مرا هيچ سود نكند و مرا رهايى نبخشند؟(23)
إِنّى إِذًا لَفى ضَلٰلٍ مُبينٍ(24)
و در اين هنگام من در گمراهى آشكار باشم.(24)
إِنّى ءامَنتُ بِرَبِّكُم فَاسمَعونِ(25)
من به پروردگارتان ايمان آوردم. سخن مرا بشنويد.(25)
قيلَ ادخُلِ الجَنَّةَ ۖ قالَ يٰلَيتَ قَومى يَعلَمونَ(26)
گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى كاش قوم من مىدانستند(26)
بِما غَفَرَ لى رَبّى وَجَعَلَنى مِنَ المُكرَمينَ(27)
كه پروردگار من مرا بيامرزيد و در زمره گرامىشدگان درآورد.(27)
۞ وَما أَنزَلنا عَلىٰ قَومِهِ مِن بَعدِهِ مِن جُندٍ مِنَ السَّماءِ وَما كُنّا مُنزِلينَ(28)
و از آن پس بر سر قوم او هيچ لشكرى از آسمان فرو نفرستاديم. و ما فروفرستنده نبوديم.(28)
إِن كانَت إِلّا صَيحَةً وٰحِدَةً فَإِذا هُم خٰمِدونَ(29)
جز يك بانگ سهمناك نبود كه ناگاه همه بر جاى سرد شدند.(29)
يٰحَسرَةً عَلَى العِبادِ ۚ ما يَأتيهِم مِن رَسولٍ إِلّا كانوا بِهِ يَستَهزِءونَ(30)
اى دريغ بر اين بندگان. هيچ پيامبرى بر آنها مبعوث نشد مگر آنكه مسخرهاش كردند.(30)
أَلَم يَرَوا كَم أَهلَكنا قَبلَهُم مِنَ القُرونِ أَنَّهُم إِلَيهِم لا يَرجِعونَ(31)
آيا نديدهاند كه چه مردمى را پيش از آنها هلاك كردهايم كه ديگر به نزدشان بازنمىگردند.(31)
وَإِن كُلٌّ لَمّا جَميعٌ لَدَينا مُحضَرونَ(32)
و كس نماند مگر آنكه نزد ما حاضرش آرند.(32)
وَءايَةٌ لَهُمُ الأَرضُ المَيتَةُ أَحيَينٰها وَأَخرَجنا مِنها حَبًّا فَمِنهُ يَأكُلونَ(33)
نشانه عبرتى است برايشان زمين مرده كه زندهاش ساختيم و از آن دانهاى كه از آن مىخورند بيرون آورديم.(33)
وَجَعَلنا فيها جَنّٰتٍ مِن نَخيلٍ وَأَعنٰبٍ وَفَجَّرنا فيها مِنَ العُيونِ(34)
و در آن باغهايى از نخلها و تاكها پديد آورديم و چشمهها روان ساختيم،(34)
لِيَأكُلوا مِن ثَمَرِهِ وَما عَمِلَتهُ أَيديهِم ۖ أَفَلا يَشكُرونَ(35)
تا از ثمرات آن و دسترنج خويش بخورند. چرا سپاس نمىگويند؟(35)
سُبحٰنَ الَّذى خَلَقَ الأَزوٰجَ كُلَّها مِمّا تُنبِتُ الأَرضُ وَمِن أَنفُسِهِم وَمِمّا لا يَعلَمونَ(36)
منزه است آن خدايى كه همه جفتها را بيافريد، چه از آنچه زمين مىروياند و چه از نفسهايشان و چه آن چيزهايى كه نمىشناسند.(36)
وَءايَةٌ لَهُمُ الَّيلُ نَسلَخُ مِنهُ النَّهارَ فَإِذا هُم مُظلِمونَ(37)
شب نيز برايشان عبرتى ديگر است كه روز را از آن برمىكشيم و همه در تاريكى فرو مىروند.(37)
وَالشَّمسُ تَجرى لِمُستَقَرٍّ لَها ۚ ذٰلِكَ تَقديرُ العَزيزِ العَليمِ(38)
و آفتاب به سوى قرارگاه خويش روان است. اين فرمان خداى پيروزمند و داناست.(38)
وَالقَمَرَ قَدَّرنٰهُ مَنازِلَ حَتّىٰ عادَ كَالعُرجونِ القَديمِ(39)
و براى ماه منزلهايى مقدر كرديم تا همانند شاخه خشك خرما باريك شود.(39)
لَا الشَّمسُ يَنبَغى لَها أَن تُدرِكَ القَمَرَ وَلَا الَّيلُ سابِقُ النَّهارِ ۚ وَكُلٌّ فى فَلَكٍ يَسبَحونَ(40)
آفتاب را نسزد كه به ماه رسد و شب را نسزد كه بر روز پيشى گيرد. و همه در فلكى شناورند.(40)
وَءايَةٌ لَهُم أَنّا حَمَلنا ذُرِّيَّتَهُم فِى الفُلكِ المَشحونِ(41)
عبرتى ديگر براى آنها آنكه نياكانشان را در آن كشتى انباشته شده سوار كرديم.(41)
وَخَلَقنا لَهُم مِن مِثلِهِ ما يَركَبونَ(42)
و برايشان همانند كشتى چيزى آفريديم كه بر آن سوار شوند.(42)
وَإِن نَشَأ نُغرِقهُم فَلا صَريخَ لَهُم وَلا هُم يُنقَذونَ(43)
و اگر بخواهيم همه را غرقه مىسازيم و آنها را هيچ فريادرسى نباشد و رهايى نيابند،(43)
إِلّا رَحمَةً مِنّا وَمَتٰعًا إِلىٰ حينٍ(44)
جز به رحمت ما و برخوردارى تا هنگام مرگ.(44)
وَإِذا قيلَ لَهُمُ اتَّقوا ما بَينَ أَيديكُم وَما خَلفَكُم لَعَلَّكُم تُرحَمونَ(45)
و آنگاه كه به ايشان گفته شود كه از آنچه در پيش روى داريد يا پشت سر مىگذاريد بترسيد، شايد بر شما رحمت آرند؛ روى بگردانند.(45)
وَما تَأتيهِم مِن ءايَةٍ مِن ءايٰتِ رَبِّهِم إِلّا كانوا عَنها مُعرِضينَ(46)
و هيچ آيهاى از آيات پروردگارشان بر ايشان نازل نشود جز آنكه از آن اعراض كنند.(46)
وَإِذا قيلَ لَهُم أَنفِقوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذينَ كَفَروا لِلَّذينَ ءامَنوا أَنُطعِمُ مَن لَو يَشاءُ اللَّهُ أَطعَمَهُ إِن أَنتُم إِلّا فى ضَلٰلٍ مُبينٍ(47)
و چون گفته شود كه از آنچه خدا روزيتان كرده است انفاق كنيد، كافران به مؤمنان گويند: آيا كسانى را طعام دهيم كه اگر خدا مىخواست خود آنها را طعام مىداد؟ شما در گمراهى آشكار هستيد.(47)
وَيَقولونَ مَتىٰ هٰذَا الوَعدُ إِن كُنتُم صٰدِقينَ(48)
و مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده كى خواهد بود؟(48)
ما يَنظُرونَ إِلّا صَيحَةً وٰحِدَةً تَأخُذُهُم وَهُم يَخِصِّمونَ(49)
اينان انتظار يك بانگ سهمناك را مىبرند، تا بدان هنگام كه سرگرم ستيزه هستند فروگيردشان؛(49)
فَلا يَستَطيعونَ تَوصِيَةً وَلا إِلىٰ أَهلِهِم يَرجِعونَ(50)
آنچنان كه ياراى وصيتى نداشته باشند و نتوانند نزد كسان خويش بازگردند.(50)
وَنُفِخَ فِى الصّورِ فَإِذا هُم مِنَ الأَجداثِ إِلىٰ رَبِّهِم يَنسِلونَ(51)
و در صور دميده شود و آنان از قبرها بيرون آيند و شتابان به سوى پروردگارشان روند.(51)
قالوا يٰوَيلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا ۜ ۗ هٰذا ما وَعَدَ الرَّحمٰنُ وَصَدَقَ المُرسَلونَ(52)
مىگويند: واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاههايمان برانگيخت؟ اين همان وعده خداى رحمان است و پيامبران راست گفته بودند.(52)
إِن كانَت إِلّا صَيحَةً وٰحِدَةً فَإِذا هُم جَميعٌ لَدَينا مُحضَرونَ(53)
جز يك بانگ سهمناك نخواهد بود، كه همه نزد ما حاضر مىآيند.(53)
فَاليَومَ لا تُظلَمُ نَفسٌ شَيـًٔا وَلا تُجزَونَ إِلّا ما كُنتُم تَعمَلونَ(54)
آن روز به كس ستم نمىشود. و جز همانند كارى كه كردهايد پاداش نمىبينيد.(54)
إِنَّ أَصحٰبَ الجَنَّةِ اليَومَ فى شُغُلٍ فٰكِهونَ(55)
بهشتيان آن روز به شادمانى مشغول باشند.(55)
هُم وَأَزوٰجُهُم فى ظِلٰلٍ عَلَى الأَرائِكِ مُتَّكِـٔونَ(56)
آنها و همسرانشان در سايهها بر تختها تكيه زدهاند.(56)
لَهُم فيها فٰكِهَةٌ وَلَهُم ما يَدَّعونَ(57)
در آنجا هر ميوه و هر چيز ديگر كه بخواهند فراهم است.(57)
سَلٰمٌ قَولًا مِن رَبٍّ رَحيمٍ(58)
و سلامى كه سخن پروردگار مهربان است.(58)
وَامتٰزُوا اليَومَ أَيُّهَا المُجرِمونَ(59)
اى گناهكاران، امروز كنارى گيريد.(59)
۞ أَلَم أَعهَد إِلَيكُم يٰبَنى ءادَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطٰنَ ۖ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ(60)
اى فرزندان آدم، آيا با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد زيرا دشمن آشكار شماست؟(60)
وَأَنِ اعبُدونى ۚ هٰذا صِرٰطٌ مُستَقيمٌ(61)
و مرا بپرستيد، كه راه راست اين است؟(61)
وَلَقَد أَضَلَّ مِنكُم جِبِلًّا كَثيرًا ۖ أَفَلَم تَكونوا تَعقِلونَ(62)
بسيارى از شما را گمراه كرد. مگر به عقل درنمىيافتيد؟(62)
هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتى كُنتُم توعَدونَ(63)
اين است آن جهنمى كه به شما وعده داده شده بود.(63)
اصلَوهَا اليَومَ بِما كُنتُم تَكفُرونَ(64)
به سزاى كفرتان اينك در آن داخل شويد.(64)
اليَومَ نَختِمُ عَلىٰ أَفوٰهِهِم وَتُكَلِّمُنا أَيديهِم وَتَشهَدُ أَرجُلُهُم بِما كانوا يَكسِبونَ(65)
امروز بر دهانهايشان مهر مىنهيم. و دستهايشان با ما سخن خواهند گفت و پاهايشان شهادت خواهند داد كه چه مىكردهاند.(65)
وَلَو نَشاءُ لَطَمَسنا عَلىٰ أَعيُنِهِم فَاستَبَقُوا الصِّرٰطَ فَأَنّىٰ يُبصِرونَ(66)
اگر بخواهيم، چشمانشان را محو مىكنيم. پس شتابان آهنگ راه كنند. اما كجا را توانند ديد؟(66)
وَلَو نَشاءُ لَمَسَخنٰهُم عَلىٰ مَكانَتِهِم فَمَا استَطٰعوا مُضِيًّا وَلا يَرجِعونَ(67)
و اگر بخواهيم، آنها را بر جايشان مسخ كنيم، كه نه توان آن داشته باشند كه به پيش قدم بردارند و نه بازپس گردند.(67)
وَمَن نُعَمِّرهُ نُنَكِّسهُ فِى الخَلقِ ۖ أَفَلا يَعقِلونَ(68)
هر كه را عمر دراز دهيم، در آفرينش دگرگونش كنيم. چرا تعقل نمىكنند؟(68)
وَما عَلَّمنٰهُ الشِّعرَ وَما يَنبَغى لَهُ ۚ إِن هُوَ إِلّا ذِكرٌ وَقُرءانٌ مُبينٌ(69)
به او شعر نياموختهايم و شعر در خور او نيست. آنچه به او آموختهايم جز اندرز و قرآنى روشنگر نيست.(69)
لِيُنذِرَ مَن كانَ حَيًّا وَيَحِقَّ القَولُ عَلَى الكٰفِرينَ(70)
تا مؤمنان را بيم دهد و سخن حق بر كافران ثابت شود.(70)
أَوَلَم يَرَوا أَنّا خَلَقنا لَهُم مِمّا عَمِلَت أَيدينا أَنعٰمًا فَهُم لَها مٰلِكونَ(71)
آيا نديدهاند كه به يد قدرت خويش برايشان چارپايان را آفريديم و اكنون مالكشان هستند؟(71)
وَذَلَّلنٰها لَهُم فَمِنها رَكوبُهُم وَمِنها يَأكُلونَ(72)
و آنها را رامشان كرديم. بر بعضى سوار مىشوند و از گوشت بعضى مىخورند.(72)
وَلَهُم فيها مَنٰفِعُ وَمَشارِبُ ۖ أَفَلا يَشكُرونَ(73)
و ايشان را در آنها سودهاست و آشاميدنيها. چرا سپاس نمىگويند؟(73)
وَاتَّخَذوا مِن دونِ اللَّهِ ءالِهَةً لَعَلَّهُم يُنصَرونَ(74)
و به جاى اللّه خدايانى اختيار كردند، بدان اميد كه ياريشان كنند.(74)
لا يَستَطيعونَ نَصرَهُم وَهُم لَهُم جُندٌ مُحضَرونَ(75)
آنها را ياراى آن نيست كه به ياريشان برخيزند، ولى اينان همانند سپاهى به خدمتشان آمادهاند.(75)
فَلا يَحزُنكَ قَولُهُم ۘ إِنّا نَعلَمُ ما يُسِرّونَ وَما يُعلِنونَ(76)
سخنشان تو را اندوهگين نسازد. ما هر چه را پنهان مىدارند يا آشكار مىسازند مىدانيم.(76)
أَوَلَم يَرَ الإِنسٰنُ أَنّا خَلَقنٰهُ مِن نُطفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ(77)
آيا آدمى كه اكنون خصمى آشكار است، نمىداند كه او را از نطفهاى آفريدهايم؟(77)
وَضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَنَسِىَ خَلقَهُ ۖ قالَ مَن يُحىِ العِظٰمَ وَهِىَ رَميمٌ(78)
در حالى كه آفرينش خود را از ياد برده است، براى ما مثَل مىزند كه چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را زنده مىكند؟(78)
قُل يُحييهَا الَّذى أَنشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ خَلقٍ عَليمٌ(79)
بگو: كسى آنها را زنده مىكند كه در آغاز بيافريده است، و او به هر آفرينشى داناست.(79)
الَّذى جَعَلَ لَكُم مِنَ الشَّجَرِ الأَخضَرِ نارًا فَإِذا أَنتُم مِنهُ توقِدونَ(80)
آن خدايى كه از درخت سبز برايتان آتش پديد آورد و شما از آن آتش مىافروزيد.(80)
أَوَلَيسَ الَّذى خَلَقَ السَّمٰوٰتِ وَالأَرضَ بِقٰدِرٍ عَلىٰ أَن يَخلُقَ مِثلَهُم ۚ بَلىٰ وَهُوَ الخَلّٰقُ العَليمُ(81)
آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است نمىتواند همانندشان را بيافريند؟ آرى مىتواند، كه او آفرينندهاى داناست.(81)
إِنَّما أَمرُهُ إِذا أَرادَ شَيـًٔا أَن يَقولَ لَهُ كُن فَيَكونُ(82)
چون بخواهد چيزى را بيافريند، فرمانش اين است كه مىگويد: موجود شو، پس موجود مىشود.(82)
فَسُبحٰنَ الَّذى بِيَدِهِ مَلَكوتُ كُلِّ شَيءٍ وَإِلَيهِ تُرجَعونَ(83)
منزه است آن خدايى كه ملكوت هر چيزى به دست اوست و همه به سوى او باز گردانده مىشويد.(83)